بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامىدر ديدار با جمعى از پرستاران ۱۳۸۳/۰۴/۰۳ -
به شما پرستاران عزيز كه حقيقتاً فرشتگان رحمت براى همهى افراد بيمار و بيماردار جامعه محسوب مىشويد، خوشآمد عرض مىكنيم و روز پرستار را كه مصادف با روز ولادت بانوى فداكار تاريخ اسلام، زينب كبرى، است تبريك عرض مىكنيم. آن بزرگوار هم مثل شما دشوارترين كار را در صحنهى عاشورا بر عهده داشت؛ يعنى پرستارى از كودكان، درماندگان، زنان و بىپناهان.
من امروز در اين جلسه كه بحمداللَّه توفيق پيدا كردم با شما عزيزان ديدار كنم، آنچه عرض خواهم كرد، صرفاً دربارهى حرفهى پرستارى و وظايف همگان در قبال كسانى است كه به اين حرفهى بسيار سخت سرگرم هستند؛ چه مردم و چه مسؤولان.
يك جمله عرض مىكنم كه اين براى شما كه خودتان پرستاريد، روشن است؛ خيلى از مردم هم مىدانند، اما بايد فهم عمومى جامعه و فرهنگ عام مردم ما اين مطلب را بدرستى درك كند كه براى حفظ سلامتى در جامعه، اهميت پرستارى در طراز اول قرار دارد؛ يعنى اگر بهترين پزشكان و جراحان كار خودشان را با بيمار به بهترين وجه انجام دهند، اما از آن بيمار پرستارى نشود، بهطور غالب، كار آن پزشك يا جراحِ عاليقدر بىفايده خواهد بود. نقش پرستارى و بيماردارى در حفظ سلامت و بازگشت سلامت بيمار، نقش درجهى اول است؛ معادل است با نقش يك پزشك ماهر. بسيارى از اين نكته غفلت دارند؛ لذا آن وزن و ارزشى كه بايد براى پرستار در نظر گرفته شود، از ذهن آنها مغفول مىماند و به آن توجه نمىكنند.
نكتهى ديگرى كه باز شما بهتر از همه كس آن را مىدانيد، اما مردم و مسؤولان ما بايد بدانند و به آن توجه كنند، اين است كه پرستارى يكى از سختترين كارها از لحاظ فشار روحى و جسمى براى پرستار است. نشستن پهلوى بيمار، معاشر بودن دائمى با بيمار، شكوهى بيمار را شنيدن، با او به مهربانى رفتار كردن، به او لبخند زدن، او را با عمل، رفتار و پذيرايى خود از رنجهاى فراوان دوران بيمارى رهاندن، تحملِ پولادين لازم دارد؛ پرستار با چنين وضعيتى روبهروست. بيمارى كه درد مىكشد، بيمارى كه اميد زندگى در او ضعيف مىشود، بيمارى كه دسترسى به هيچكس و هيچجا ندارد؛ بخصوص بيمارانى كه كودكاند، يا دچار بيماريهاى بسيار سختاند، يا در دوران مراقبتهاى ويژه هستند، ببينيد كه پرستارى و بيماردارى از چنين كسانى چقدر فشار بر روى روح، جسم و اعصاب وارد مىكند. چه سرمايهى عظيمى از حلم و تحمل و گذشت و مدارا و اخلاق خوش لازم است تا پرستار بتواند با اين بيمار سر كند. اما منش بيمار با پرستار، برعكس منش پرستارى، مهربانى نيست؛ گاهى تندى است. علاوه بر بيمار، كسان بيمار هم كه دور و بر او هستند، اگر خدمتى اندكى دير شود، توقعاتشان نسبت به پرستار حالت اعتراض مىگيرد؛ گاهى تندى مىكنند و گاهى پرخاش؛ تحمل اينها خيلى سخت است. سختى كار پرستار سختى جسمى نيست؛ كلنگ زدن و در فضاى سختِ فرض بفرماييد معدن يا امثال آن رفتن نيست؛ اما از لحاظ فشار روحى و عصبى از آن سختتر است. همهى كسانىكه سختى مشاغل را درجهبندى مىكنند، بايد اين نكته را در نظر داشته باشند. جداى از اينها، پرستار از خانه، از همسر، از فرزندان؛ شب، روز، نيمهشب، ايام عيد، روزهاى جمعه و ايام تعطيل كه مردم سرگرمِ تفريح و گذراندن تعطيلى خودشان هستند، دور است. پرستار نمىتواند بيمار و بيمارستان را رها كند؛ به اين مسائل بايد توجه شود. كار سخت، وقت نشناسى، هميشه حاضر بودن، جداى از محيط زندگى، سختى كار را مضاعف مىكند. بهنظر من همهى مردم ما و همهى كسانى كه به سرنوشت بيماران و به سلامت كشور اهميت مىدهند، بايستى به قشر پرستار توجه و محبت و اهميت نشان بدهند؛ چه مسؤولان، چه آحاد مردم. فرهنگ جامعه بايد اهميت كار پرستار و دشوارى آن را بشناسد. اين، آن مطلبى است كه مايل بودم و مايلم هم آحاد مردم و هم مسؤولان در حد مقدورات دولتى - چه براى امكان استخدام پرستاران جديد، چه براى رسيدگى به مسائل معيشتى آنها و همهى مسائلى كه مورد انتظار است - به آن توجه كنند و از اين زاويه به موضوع نگاه كنند.
اما آنچه به شما پرستاران مىخواهم عرض كنم، اين است كه كار همانطور كه گفتيم و خيلى بيشتر از آن را خود شما حس و لمس مىكنيد، بدون ترديد دشوار است، اما در ميزان الهى، كفههاى دشوارى و پاداش هميشه با هم برابر هستند. امكان ندارد كه كارى دشوارتر باشد، اما پاداش آن با كارى كه دشوارىاش كمتر از آن است برابر باشد، يا از آن كمتر باشد. در ميزان الهى، همه چيز با محاسبه است؛ «مثقال ذرة» كه در قرآن خواندهايد؛ يعنى بهقدر سنگينىِ يك ذره. ذره يعنى آن ذرات و غبارى كه شما با چشم آنها را نمىبينيد؛ مگر هنگامىكه از يك روزنه نورى داخل اتاق بتابد، بعد شما اين ذرات شناور را در فضا مىبينيد. يكذره، يعنى يك دانه از آنها، چقدر سنگينى دارد؟ به قدر سنگينى آن، در ميزان الهى محاسبه است. بنابراين اگر شما كار نيكى انجام بدهيد، اين كار نيك در ترازوى محاسبهى الهى بهحساب مىآيد و وقتى آن را با نيت خالص و براى خدا و با انگيزهى معنوى و الهى انجام دهيد، همان ذره پيش خداى متعال بتدريج به يك كوه؛ كوه ثواب، تبديل مىشود؛ به كار خودتان به اين چشم نگاه كنيد. همانطور كه گفتم، پرستار فرشتهى رحمت براى بيمار است. آنوقت كه بيمار از همه جا دستش كوتاه است، در آن ساعاتى كه حتى همسر، فرزندان و پدر و مادر بيمار هم بالاى سرش نيستند، چشم اميدش بعد از خدا به پرستار است و اين پرستار است كه مثل ملائكهى آسمانى، مثل فرشتگان رحمت، به دردها، مشكلات و نيازهاى جسمى و عاطفى او پاسخ مىدهد؛ اينها خيلى مهم است؛ اينها پيش خداى متعال فراموش نمىشود. البته ممكن است هيچ چشمى هم اين زحمت شما را نبيند. خيلى از زحماتى كه شما مىكشيد و رنجهايى كه مىبريد، كسى آنها را نمىبيند. گاهى يك لبخند شما به بيمار دل افسرده، به او جانِ دوباره مىدهد. چه كسى اين لبخند را مىبيند؟ چه كسى آن را به حساب مىآورد؟ چه كسى يك معادل و پاداش مالى و پولى در مقابل اين لبخند مىگذارد؟ هيچكس؛ اما كرامالكاتبين مىبينند؛ محاسبهگرانِ ميزان الهى همين لبخند شما را مىبينند. اگر در عوضِ لبخند، اخم هم بكنيد، اخم شما را هم مىبينند. هيچ حسنه و هيچ سيّئهيى از ديد تيزبين حسابگران ديوان الهى و ميزان الهى غائب نيست. قدر اين كار و اين خدمت باارزش را بدانيد. اگر يك وقت ديگران قدرناشناسى كردند، خود شما قدر اين كار را بدانيد؛ اين كار بسيار كار مهمى است. در روايت هست كه كسى كه بر سر بيمار مىرود، مثل كسى است كه در رحمت الهى غوطهور مىشود. ممكن است بعضى تعجب كنند كه مگر بر سر بيمار رفتن چه خصوصيتى دارد. خود شما كه نياز بيمار و تأثير كار خودتان را مىدانيد، مىفهميد كه چرا چنين پاداش بزرگى براى بيماردار و پرستار گذاشته شده است؛ چون تأثير آن تأثير غيرقابل محاسبه و برتر از محاسبات معمولى است. روحيه دادن به مريض گاهى از دادن داروى او بسيار حياتبخشتر و مؤثرتر است؛ اين روحيه را شما مىدهيد. در دعاها مىخوانيم: «اللّهم انّى اسألك موجبات رحمتك»؛ رحمت الهى را كه بىمحاسبه و بىجهت به كسى نمىدهند؛ بايد التماس كرد پيش خدا تا موجبات رحمت را به ما بدهد؛ يعنى آن كارى را انجام بدهيم كه موجب رحمت مىشود، تا بعد خدا رحمت خودش را بفرستد. اين كار، برترين موجبات رحمت است، كه خيلى مغتنم و خيلى باارزش است. اين، آن نكتهيى بود كه مايل بودم شما توجه كنيد و بدانيد مشغول چه كار باارزشى هستيد. و اما نكتهيى كه به مسؤولان عرض مىكنم - كه ديدم الان همين مطلب را آقاى دكتر پزشكيان به من گفتند و درست هم است - اين است كه مسؤولان ذيربط مسائل مديريتى كشور بايستى براى اين شغل يك باب جداگانه و تازهيى باز كنند. مسألهى استخدام، مسألهى آموزش در حين خدمت، استراحت دادن به قشر پرستار، موضوعاتى است كه در ماهيت كار پرستارى اثر مىگذارد. اگر نقش پرستار اينقدر مهم است - كه هست - پس پرستارِ خسته، پرستارِ از كار مانده، پرستارِ چند نوبتِ كارىِ پشت سر هم كار كردهى از روى ناچارى، ديگر نمىتواند اين نقش را ايفا كند. پرستارى كه با دلزدگى و بىحوصلگى و خستگى بخواهد كار كند و راضى از كار خود نباشد، ديگر نمىتواند اين نقش را ايفا كند. پرستار بايد با نشاط، سرحال، آماده و شائق به خدمت، آشناى با معلوماتى كه او را كمك مىكند به خدمت، باشد و امكانات و مقدمات اين مسائل را بايستى مسؤولان فراهم كنند. البته يقيناً براى مسؤولان محدوديتهايى وجود دارد كه نه شما و نه بنده و نه هيچكس ديگر نبايد توقع كنيم كه دولت فراتر از امكانات و محدوديتهاى خود كارى را انجام دهد. مسألهى دولت، مسألهى مسؤوليت براى همهى كشور و همهى قشرهاست، ولى در چهارچوب همين امكانات بايستى همهى تلاش را بكنند و همهى كار خودشان را انجام دهند تا بتوانند اين وظيفهى بزرگ و اين خدمت باارزش را آنطور كه هست، از آب دربياورند.
از خداى متعال بايستى كمك و توفيق خدمت بخواهيم. اگر خداى متعال به ما در هر ردهيى توفيق خدمت بدهد، اين بزرگترين سعادت و بزرگترين خوشبختى براى ماست. از خدا بخواهيم كه هر كداممان در هر جايى كه هستيم، بتوانيم به وظايف خودمان انشاءاللَّه عمل كنيم و انشاءاللَّه زحمات شما و خدمات قشر عزيز پرستار مشمول الطاف و رحمت الهى و توجهات خاص حضرت بقيّةاللَّه(ارواحنافداه) باشد.
نسخه چاپي
ارسال به دوست
دوشنبه ٤ خرداد ١٣٨٨ - ١٢:١٢ / شماره خبر: ٤١٧٨ / تعداد نمايش: 4067
نام : | |
ايميل : | |
*نظرات : | |
| |
متن تصویر را وارد کنید: | |